فکر میکنم همواره آن بخشی از «خود» که در نظمِ سلسلهمراتبیِ فعلیِ زندگی ما (شاملِ طیِ مراحلِ ثابتی از کودکی تا بزرگسالی و پیری که متضمنِ ارزشهای متقارن و مشخصی است) سرکوب میشود، منبعِ عظیم و ارزشمندی است که میتواند درتمامِ لحظاتِ پیچیده و چندوجهیِ زندگی به کمکِ فرد آمده و امکانِ خلاقیتِ فرد در مواجهه با مسائل و تحمل/حلِ آنها را افزایش دهد. بهعبارتدیگر، تمامِ آن وجوهی از «خود» که در وضعِ نرمال و سادهی زندگیِ ما، گستاخانه، ناهنجار، بیهوده، ساختارشکنانه، افراطی و طغیانی دربرابرِ ثبات، روال و قطعیتِ زندگی بهنظر میآیند، منابعِ بیپایانی هستند که میتوانند در یک وضعِ پیچیده، بیثبات و نامتعین، الهامبخشِ خلاقیتهای ما برای تحمل، فهم و ادامهدادن به زندگی باشند.
شاید تنها قرارگرفتن در وضعیتِ پیچیده است که به ما نشان میدهد فرآیندهای همگانیِ سبک زندگی، قواعدِ مشخصِ تعامل با خود، دیگری و جهان، تعهدِ صِرف به ارزشهای ثابت و اساساً نظمِ فعلی، دیگر قادر نیستند زندگیِ ما را پیش ببرند. به همین دلیل، پیچیدگیِ زندگی، فراخوانی است برای خلاقیت در مقامِ بروزِ «خود»؛ فراخوانی برای اینکه به آن وجوهِ پنهان و بالقوهی «خود» مجالی دهیم برای بروزیافتن، عملکردن و پُرکردنِ فضا-زمانهایی که به دلیلِ پیچیدگیِ مفرطِ زندگی به لحظاتِ ما اضافه شدهاند و نظمِ قبلی از تدبیرِ آنها ناتوان است.
پینوشت: اگرچه ما هر دو در سفر هفتهی گذشته، در آن جمعِ عزیز، به شوخیهای دیگران در مورد تناقضهای خودمان بسیار خندیدیم؛ اگرچه یک توافقِ ضمنی بین ما بود که خودمان را پنهان سازیم، اما آسان گرفتیم، دیده شدیم و همین دستمایهی شوخیها شد؛ و اگرچه حتی خودمان هم هنوز کمی متعجب و ناتوانیم در توضیحدادن؛ با اینحال، نه خندهها، نه تصمیمِ ما برای پنهانکاری و نه حتی تعجب ما، دلیلی بر نامعقولیتِ تجربهها و احساساتِ تابستانِ گذشته نیست. بهنظرم، نامعقول و احمقانهتر این بود که با وضعِ پیچیدهی جدید در همان نظمِ سابق مواجه میشدیم. اما، نحوهای که ما فضا-زمانهای وضعِ جدید خود را پُر کردهایم و آن نوع از شوخوشنگی، گستاخی و ناهنجاری که در بطنِ آن خوابیده است، پیشاپیش، در مقامِ نقدِ نظمِ معقولِ سابق، خودْ یک معقولیتِ تمامعیار است. این یعنی، هر دو، برخلافِ رکودِ ظاهری، هنوز بهصورت واقعی پیش میرویم، اگرچه نه در جهتِ دیگران یا حتی در جهتِ سابقِ خودمان. تفریحاتِ اخیرِ ما، استعارهای است از نحوهی خلاقانهی پیشرفتن در زندگیِ جدیدمان. باور دارم که این استعاره، بهتدریج دلالتهای روشنی برای سایرِ وجوه زندگیِ ما خواهدداشت.
مرزهای مشترک...برچسب : نویسنده : marzhayemoshtarako بازدید : 35