حالمان کم از مستی نداشت. غوطهور میانِ نوای سحرانگیزی از تکنوازیِ فلوت. لَمیده در آغوشش و خیره به روبرو پرسیدم: میدانی آن کدام خصلت/باور است که میانِ برخی از پلیدترین انسانهای تاریخ و برخی از نیکترینِ آنها، مشترک و محلِ وفاق است؟ آنچه هم در کلامِ مشاهیرِ مقدس و عالمان به سِرّ و پرهیزکارانِ حقطلب یافت میشود و هم در کلامِ مشاهیرِ نامقدس و مشغولانِ به ناسوت و منحرفان از حق؟ مشترک میان نمایندگانِ شیطان و نمایندگانِ خدا؟
در سکوت نگاهم کرد. صبر کردم تا قطعه به انتها برسد. بعد، خودم جواب دادم: هجوِ ما زنان.
به سکوت و نگاهِ خیرهاش ادامه داد و سپس، قطعهی بعدی آغاز شد. اجازه دادیم روحِ فلوت، ما را با خود از این جهان ببرد.
مرزهای مشترک...برچسب : نویسنده : marzhayemoshtarako بازدید : 96